نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 1087 )
ســوره 20 : طـه ( مـکّــی ـ 135 آیه دارد ـ جزء شا نزدهم ـ صفحه 312 )
( قسمــت بیست و هفتم )
آفتـاب سعـادت
( جزء شانزد هــم صفحــه 321 آیه 127 )
بسم الله الرحمن الرحیم
وَکَذَلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى
ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :
و این گونه هر که را به افراط گراییده و به نشانه هاى پروردگارش نگرویده است
سزا مى دهیم و قطعا شکنجه آخرت سخت تر و پایدارتر است
نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه :
یتیم عبدالله چون در آمد ، سفره بیفکند ،
و مردم را به اسلام خواند ،
بوجهل و بولهب و بوسفیان و مانند اینها ؛
ایمــــــــــان نیاوردند و گفتند :
مهتـــــــران و خواجگان ، ننــــــگ دارند که ؛
به دعوت گدایان و درویشان حاضر آیند !
ولی چون صلای محمد(ص) در اقطار و اکناف جهان طوافی کرد ؛
هرجـــــا سوختــــــه ای بود اجــــــابت کرد ؛
سلمان از فارس ؛ بلال از حبشه ؛
صهیب از روم ؛ اویس از یمن ؛
رو به راه آوردند ، و سرگردان در تکاپوی افتادند ؛
و عاشق وار روی به حضرت آوردند ؛
و چون در رسیدند بر سفره اســـــلام نشستند ؛
و آفتاب سعادت در آسمان ارادت به کمـــال رسید ؛
بزرگان عرب و گردنکشان قریش در نگریستند ؛
بی دولتیِ خود را در جنب دولتِ درویشان و گدایان دیدند ؛
حسد بردند و کینـــــه ورزیدند و امر به ناحق کردند ؛
محمـــــــــــد(ص) را گفتند :
این گدایــان را بــــــــران تا مــا با تـــــو باشیم !
چون مـــــا را عـــــــار آید که با گــدایــــــــان نشینیم !
سرور پیمبران از غایت حرصی که به اسلام آوردن آنان داشت ؛
خواست که آن را در پیش گیرد ،
و به خواستــه ی صنــادید عـــرب گردن نهـــــد !
در حال از حضرت عزّت خطاب رسید :
ای محمّد ؛ گِرد آزارِ دلِ سوختگان مگرد !
که کریمان را عادت نبوَد که درویشان را از سفره برانگیزانند !
ای محمّد ؛ زندگیِ این گدایان به ذکــــر مــــــا است ،
و آن خواجـــگان را فرمـــــــان مبـــــــــــر ،
که دل ایشان از ذکــــر مـــا تهـــــی است .
درویشان را صفت آن است که ؛
خـــدای را در حال ایستادن و نشستن یــــــاد کنند ؛
و عادتشان این است که ؛
خداوند را هر بامداد و شامگاه می خوانند ؛
و سیـــــــرتشان این است که ؛
اگر چیــــــزی دارند ایثـــــار به نفس کنند ؛
و دیگران را بر خود برتری دهند ؛
از این رو است که خدا ایشان را دوست دارد ؛
و ایشان هم خــــــدای را دوست دارند .
ولی خواجگان قریش را صفت این است که ؛
با خدا و فرستاده ی او به جنگ اندر شوند؛
و عادتشان این است که ؛
در زمیـــــــن فســـــــــاد کنند ؛
و سیرتشان این است که ؛
یا تو را بکشند یا زندانی کنند یا از شهر بیرون نمایند !
موضوع :